بسم الله الرحمن الرحیم-نگرشی- به کتاب گرانسنک- ": دانش رجال الحدیث": استادمعززحضرت حجت اسلام محمد حسن ربانی دامت ظله الشریف که امید جلدهای بعدی باشرح بیشتری از روات منتشر شود- درکتب مذکور است-که دحضرت والامقام شیخ طوسی رحمت الله علیه معتقد بودند که اگر یک روایت را راوی از امام علیه السلام نقل کند- ان گاه همان حدیث را از یک روای دیگر نقل کند این امر باعث اضطراب سند حدیث میشود! ونمی توان به ان اخذ کرد-! ایشان پاره ای از روایات رااز اینطریق ضعیف شمرده است ولی این مبنا مورد پذیرش سایر فقهیان قرار گرفت- اما نقدشخصیت عظیمی که درکتب خویش دقت سنگنی کرده است وانزمان به تواتر( تکرار حدیث ازمنبع های مختلف) با عدد بسیار معتقد بودن چگونه ممکن است یک حدیث که تمام شرایط را پذیرش را دارد وبقول خارجی ها هم سیستم فقه قوی انر ا میپذیرد وهم سیستم هوش قوی وشم انرا میپذیر
د-که یک طلبه جوان بخوبی انرا درک میکند درحالی که شالوده سیستم علمی فقه حضرات گذاشتند در دلائل اولا ذکر شده است پاره ای از ان نه همه ان ودوم ایشان مدافع صحت حدیث واحده است یعنی حدیثی منفرد ومنحصر است ودرحالیکه درمطلب حدیث هیچگونه اختلافی نیست وخود فرد هم موثق است- علت به نظر حقیر بوده است که فرد راوی نمیتوانسته ارتباط با امام داشته باشد ویا با افرادخاص- واین عامل باعث شده است که حدیث را نپذیرنند چرا چون خود علمای سنی کشف کردند بسیاری که ادعا کردند حدیث از رسول صلواته الله علیه واله والسلام گرفته انددروغ گفتند زمانی درمکه بودن که حضرت صلواته الله علیه واله السلام رحلت کرده بودند ویا حتی فرزندان ایشان گفته بودند این حدیث راجعل نکن- وایشان جواب داه است انرابرای افتخاری برای فامیل وقبیله ومحکم کردن ایمان در افراد کرده ا م ویا ازفلان صحابه درمکه ان حدیث اخذ کردم درحالیکه ان صحابه دران زمان در شام بوده است- البته بخاطر تقیه شدید ممکن است ان جناب امام علیه السلام را دیده باشد وکسی چیزی نفهمیده باشد ولی برای انکه دقت زیاد شود ودهان برادران سنی ببندند چنین کردن جناب شهید ثانی که از ایشان دفاع کرده است به این خاطربوده است که ایشان کتاب شهید اول تکمیل وتصحیح کردند ومیدانیم که شهید اول بسیار مواقع یا حدیث رابدست نیاورد ویا به تواتر نرسید حکم اجتهادی داد ولی جناب شهید ثانی توانست تاحدودی احادیثی موثق از منابع دیگر بدست اورد وممکن است جناب شهید اول بهمین دلیل بعضی احادیث را نپذیرفت ومیبایست شخصیت فرد موردتوجه قرار داد- نه یهودیان ونه مسلمانان زماین که پیامبران ایشان مبعوث شدن حضور نداشتند ولی شخصیتها حاکی از درستی خود دلال متقن دارند وشخصیت مستحکم ومورد اعتماد انان